گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر لویی
فصل اول
.III - نیکولا فوکه: 1615 - 1680


نخستین اقدام لازم سامان بخشیدن به اوضاع مالی کشور بود، که در زمان مازارن دچار اختلال و اختلاس فراوان شده بود. نیکولا فوکه از سال 1653 به سمت رئیس کل دارایی کشور تعیین شد و با انگشتانی چسبناک و دستانی گشاد به اداره امور مالیاتی و تنظیم هزینه ها رسیدگی کرد. وی اشکالات تجارت داخلی را تقلیل داد و بر حجم تجارت خارجی افزود; و در عین حال با کمال سپاسگزاری و وظیفهشناسی عواید خود را با مازارن و “مقاطعهکاران وصول مالیاتها” تقسیم میکرد. “مقاطعهکاران وصول مالیاتها” سرمایهدارانی بودند که به دولت وامهای کلان میدادند و در ازای آن اختیار وصول مالیاتهای ناحیهای از کشور را تا حد مبلغی معین به دست میآوردند. این عمل را با چنان درنده خویی ماهرانهای به انجام میرساندند که در سراسر کشور کسی منفورتر از آنان یافت نمیشد. در دوران انقلاب کبیر فرانسه بیست و چهار نفر از این افراد محکوم به اعدام شدند. با همدستی این “مقاطعهکاران وصول مالیاتها” بود که فوکه توانست ثروتی بیکران برای خود ذخیره کند.
فوکه در سال 1657 لویی لووو معمار، شارل لوبرن نقاش، و آندره لونوتر منظره ساز را مامور ساختن و تزیین کردن کاخ فخیم و با شکوه وو - لو - ویکنت کرد و طرح افکنی باغها و پیکره های زینتی آن را نیز به ایشان سپرد.
برای به انجام رساندن این نقشه زمانی یک هزار و هشتصد نفر دست در کار بودند، هزینه ساختمان آن به 18,000,000 لیور سر زد، و مساحتی به وسعت اراضی سه دهکده را به زیر خود گرفت. در آن محل فوکه مجموعهای از پرده های نقاشی و پیکره ها و اشیای هنری گرانبها، و کتابخانهای مشتمل بر 27,000 مجلد - که با بیغرضی کامل کتاب مقدس و تلمود و قرآن را پهلو به پهلوی یکدیگر در خود جای داده بود - گرد آورد. در این اطاقهای مجلل بود که (چنانکه معروف است) “بانوان بلند پایه اشرافی پنهانی رفت و آمد میکردند تا با نرخهای گزاف لذت مصاحبت خود را به وی ارزانی دارند.” فوکه با سلیقهای به همان اندازه مشکل پسند، لیکن به نرخی ارزانتر، شاعرانی چون کورنی، مولیر، و لافونتن را نیز به گرد خود میخواند تا زینتبخش تالار پذیراییش شوند.
لویی حسرت آن دستگاه پر تجمل را میخورد و نسبت به ممر عواید آن گمان بد میبرد. سرانجام وی کولبر را مامور کرد که به عملیات و محاسبات رئیس کل دارایی رسیدگی کند. کولبر گزارش داد که هر چه به دست فوکه انجام میگیرد بر پایه فساد و اختلاس است. در هفدهم اوت 1661 فوکه پادشاه جوان را برای شرکت در جشنی بزرگ به وو - لو - ویکنت دعوت کرد. شش هزار نفر مهمان غذای خود را در شش هزار بشقاب طلا و نقره صرف کردند; مولیر کمدی خیرهسران خود را در میان باغ و گلزار محوطه جلو کاخ به روی صحنه آورد. ضیافت آن شب برای فوکه به قیمت 120,000 لیور به اضافه آزادیش تمام شد. لویی احساس کرد

که آن مرد “بیش از ظرفیت خود میدزدد”. وی از دیدن جمله حکمتآمیز لاتینی “چه مقام رفیعی است که من نتوانم بدان برسم” که با تصویر سموری در حال بالا رفتن از درخت همراه بود، ابدا خوشش نمیآمد. در آن شب لویی همچنین متوجه شد که شارل لو برن چهره مادموازل دو لا والیر را، که اکنون یکی از معشوقه های پادشاه شده بود، نیز در یکی از تابلوهای کاخ نقاشی کرده است; و در همان حال خواست فرمان به دستگیری فوکه دهد، اما مادرش به او فهماند که این اقدام شب خوشی را خراب خواهد کرد.
پادشاه در کمین نشست تا مدارک خیانتکاری رئیس کل دارایی تکمیل شوند. در روز پنجم سپتامبر به رئیس تفنگدارانش دستور داد که فوکه را دستگیر کند. (این تفنگدار موسوم به شارل دو باتز، ملقب به سیور د/آرتانیان، قهرمان معروف رمان آلکساندر دومای پدر بود.) دادرسی فوکه مدت سه سال به درازا کشید و یکی از مشهورترین مرافعات تاریخی در دوره لویی چهاردهم شد. مادام دو سوینیه، لا فونتن، و برخی دوستان دیگر در راه اثبات برائت فوکه کوشش و تشبث بسیار به کار بردند، لیکن نامه هایی که در کاخ فوکه به دست آمدند بیانی رساتر داشتند و مجرمیت او را مسلم ساختند. دادگاه به تبعید فوکه و ضبط داراییش رای داد. لویی رای دادگاه را به حبس ابد مبدل کرد. مدت شانزده سال آن وزیر خوشدل و خوشگذران در قلعه پینیرول در شهر پیمون به امید آزادی رنج کشید، در حالی که تنها مایه تسلیش وجود پر مهر و وفای همسرش بود. این کیفر ستمگرانه بود، اما از فساد سیاسی کشور یکسره جلوگیری کرد و بر همه آشکار ساخت که تملک اموال مردم به منظور تلذذ شخصی امتیاز خاص پادشاه است